نیمه پنهان ماه روایت زندگی شهید چمران از نگاه همسرش
تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۹۰۹۹۷
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کتاب های نیمه پنهان شامل «چمران»، «دقایقی»، «عبادیان»، «میثمی»، «آبشناسان»، «اصغریخواه»، «رضوانخواه»، «برونسی»، «تحویلداری»، «کاملی»، «عباسی»، «قریشی» و «محلاتی» آثاری هستند که مجددا از سوی انتشارات روایت فتح منتشر شدند. نیمه پنهان ماه از پرفروش ترین مجموعه های انتشارات روایت فتح است که به بیان خاطرات شهدا از زبان همسرانشان می پردازد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتاب «نیمه پنهان ماه؛ چمران به روایت همسر شهید» به قلم حبیبه جعفریان است که توسط انتشارات روایت فتح منتشر شد.این کتاب نخستین جلد از مجموعه کتاب های نیمه پنهان ماه است.جعفریان داستان نویس، پژوهشگر و بیوگرافی نویس متولد 1353 در مشهد از جمله نویسندگانی است که در زمینه دفاع مقدس خاطر نویسی های ارزشمندی به رشته تحریر درآورده است. از جمله آثار اوست: "چمران به روایت همسر شهید"، "باکری به روایت همسر شهید"، "مردن با دوربین"، "تولستوی"، "همت"، "مدرس"، "گاندی"، "زندگی سید محمد حسین طباطبایی" و "زندگی در دامنه آتشفشان". جعفریان معتقد است خواندن زندگینامه از خواندن رمان به مراتب جذاب تر است. وی ترجیح می دهد قبل از خواندن آثار یک نویسنده، ابتدا زندگینامه مربوط به او را بخواند.
اين نوشتار داستان مرد صالحي است كه يك روز در اين سرزمين به خلوص قدم ميزد و اكنون داستاني واقعي از روزهاي پرفراز و نشيبزندگي شهيد مصطفي چمران به روايت همسر ايشان، خانم غاده جابر. اين كتاب از آن روزي سخن به ميان مي آورد كه غاده شيفته يسادگي و بي تجملي او بود و همين سادگي، چمران را براي او يك شاهكار غافلگيركننده ي جذاب ساخته بود. در اين كتاب از روزگاريمي خوانيم كه غاده دوست داشت به مصطفي اقتدا كند، اما مصطفي خيلي دوست داشت تنها نماز بخواند و صدها خاطره ي تلخ وشيرينديگر از روزهاي همراه با شهيد دكتر مصطفي چمران . در قمت هایی از کتاب می خوانیم:
*خدا که می بیند
یادم هست اولین عید بعد از ازدواجمان - که لبنانی ها رسم دارند دور هم جمع می شوند - مصطفی موسسه ماند و نیامد خانه پدرم. آن شب از او پرسیدم: «دوست دارم بدانم چرا نرفتید؟» مصطفی گفت: «الان عید است. خیلی از بچه ها رفته اند پیش خانواده هاشان. این ها که رفته اند، وقتی برگردند، برای این دویست سیصد نفری که در مدرسه مانده اند تعریف می کنند که چنین و چنان. من باید بمانم با این بچه ها ناهار بخورم، سرگرمشان کنم که این ها هم چیزی برای تعریف کردن داشته باشند.» گفتم: «خب چرا مامان برایمان غذا فرستاد، نخوردید؟ نان و پنیر خوردید.» گفت: «این غذای مدرسه است.» گفتم: «شما دیر آمدید. بچه ها نمی دیدند شما چه خورده اید.» اشکش جاری شد، گفت: «خدا که می بیند.»
*این بچه یک شیعه است
کم تر پیش آمد که خودروی قراضه غاده را سوار شوند، از این ده به آن ده بروند و مصطفی وسط راه به خاطر بچه ای که در خاک های کنار جاده نشسته و گریه می کند، پیاده نشود. پیاده می شد، بچه را بغل می گرفت، صورتش را با دستمال پاک می کرد و می بوسیدش. آن وقت تازه اشک های خودش سرازیر می شد. دفعه اول غاده فکر کرد بچه را می شناسد. مصطفی گفت: «نه، نمی شناسم. مهم این است که این بچه یک شیعه است. این بچه هزار و سیصد سال ظلم را به دوش می کشد و گریه اش نشانه ظلمی است که بر شیعه علی رفته.»
*در پناه خداست که ترکت می کنم
در اهواز با مرگ روبرو بودم و آنجا برای من صد سال بود. خیلی وقت ها دو روز یا چهار روز از مصطفی خبر نداشتم، پیدایش نمی کردم و بعد برایم یک کاعذ کوچک می آمد که «اَترُکُکِ لله» (در پناه خداست که ترکت می کنم). در لبنان هم این کار را می کرد، آنجا قابل تحمل بود. ولی یک بار در سردشت بودم، فارسی بلد نبودم، وسط ارتش، جنگ و مرگ، یک کاغذ می آید برای من «اَترُکُکِ لله» و می رفت و فقط من منتظر گوش کردن این که بگویندمصطفی تمام شد. همه وجودم یک گوش می شد برای تلقی این خبر و خودم را آماده می کردم برای تمام شدن همه چیز.
حبیبه جعفریان نویسنده و روزنامه نگار است.او سابقهی روزنامهنگاری در نشریاتی مانند سروش جوان و ماهنامهی سینمایی ۲۴ را دارد. در زمینهی نگارش زندگینامه از او میتوان به کتابهای «یک نفر»، «چمران به روایت همسر شهید» و «زندگی علامه طباطبایی» اشاره کرد. «بودن با دوربین» (دربارهی کاوه گلستان) و «هفت روایت خصوصی» (زندگی امام موسی صدر) از دیگر آثار او ست.
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۹۰۹۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترکیب دلانگیزی از ایران و عراق و افغانستان
ناشران حوزه دفاعمقدس وپایداری هم دراین نمایشگاه، حضوری مؤثر وچشمگیر دارند.نگاهی به سه ناشر مطرح وتازهترین عناوین ارائه شدهشان در این نمایشگاه داشتهایم تا شما رادرانتخاب کتابهایتان یاری کرده باشیم. کتابهای متنوعی درباره محور مقاومت، از ایران گرفته تا عراق و افغانستان...انتشارات خط مقدم
این انتشارات از ابتدا با کتابهایی در حوزه دفاعمقدس کار خود را آغاز کرد اما رفتهرفته توجه خود را به جبهه مقاومت معطوف کرد و کتابهای شاخصی در این زمینه به بازار نشر عرضه کرد. هدایت عالی این انتشارات با حجتالاسلام علی شیرازی است که مدتی نماینده ولیفقیه در سپاه قدس بود. اکنون نیز شیخ هادی شیرازی مدیریت این انتشارات را بر عهده دارد. خط مقدم امسال با چند عنوان جدید در حوزه نوجوانان به نمایشگاه آمده است. کتاب «پروانه سوم» توسط دفتر ادبیات کودک و نوجوان انتشارات خط مقدم و در ۲۱۲ صفحه منتشر شده است. پروانه سوم روایت داستانی زندگی شهید علیرضا توسلی؛ با نام جهادی ابوحامد است. روایت کتاب از روزهای قبل از شهادت علیرضا توسلی شروع میشود. از وقتی که ابوحامد هنوز ابوحامد نشده است؛ یعنی جنگی نبوده که بخواهد برود و نامی جهادی داشته باشد.آن روزها او تماما پدر و همسری مهربان و امن است که تلاش میکند برای زندگیاش، هنوز قوماندان نشده؛ قوماندان یعنی فرمانده. بچهها و همسر به شدت وابسته او هستند؛ و فاطمه دختر نوجوانش بیشتر از همه وابسته اوست. با آغاز جنگ و درگیریهای سوریه علیرضا توسلی هم سفرش آغاز میشود. و این سفر همراه است با دلتنگی و بیقراری و سختیهایی برای خانواده. در کتاب پروانه سوم؛ فاطمه دختر نوجوان علیرضا توسلی راوی داستان زندگی پدر و خانواده است. مخاطب پروانه سوم، زندگی علیرضا توسلی و خانوادهاش را از زاویه دید دختر نوجوانش میبیند؛ هنگام حضور پدر و هنگام نبود پدر و شهادتش...علیرضا توسلی فرمانده لشکر فاطمیون در سوریه بود که سال ۹۳ در سوریه به شهادت رسید.
انتشارات حماسه یاران (قم)
انتشارات حماسه یاران، نشری است فعال وپیشرو درعرصه توسعه وترویج دفاعمقدس و دارای شبکه ارتباطی فعال میان رزمندگان و جوانان در جهت تقویت، تعمیق و ارتقای فرهنگ جهاد و شهادت در سطح استان قم. این انتشارات بنا دارد این شاخصها را در روند کاری خود داشته باشد؛ توسعه یافته بر مبنای اصول اساسی اسلام و انقلاب اسلامی و اندیشههای امام راحل و مقام معظم رهبری؛ نوآور، الگوساز و برخوردار از دانش پیشرفته در تأمین و تولید و تنظیم آثار پژوهشی دفاع مقدس؛ و موثر در توسعه و ترویج فرهنگ دفاعمقدس و انقلاب اسلامی.امسال انتشارات حماسهیاران کتاب «خانواده ابدی» را به نمایشگاه آورده است. این کتاب روایت یکی از هزاران ترور مردم بیگناه توسط منافقین در دهه شصت است.منافقین با تهاجم به خانه محسن اسکندری، مادر خانواده را مقابل چشمِ چهار فرزندش، هدف هشت گلوله قرار میدهند. بعد از این حادثه تلخ، پدر خانواده با صبر و بردباری به فرزندانش کمک میکند تا شوک ناشی از روز حادثه و شهادت مادر را پشت سر بگذارند. بانویی مومن، مسئولیت فرزندان شهید را برعهده میگیرد و با پر کردن جای خالی مادر، زندگی دوبارهای به آنها میبخشد.
زنی که از دل رنجها به سعادت رسید
انتشارات شهید کاظمی
این انتشارات را جمعی از دوستان و یاران نجفآبادی شهید حاج احمد کاظمی در قم تأسیس کردند و در این سالها همواره تلاش داشتند آثار خوب حوزه دفاع مقدس و دفاع از حرم را چاپ و منتشر کنند.این انتشارات امسال با کتاب ارزشمندی با نام «ام علاء» (روایت زندگی امالشهداء فخرالسادات طباطبایی) به نمایشگاه کتاب تهران آمده است. ماجرای کتاب «ام علاء» قصه زندگی زنی است که از دل رنجهای مختلف به سعادت رسیده است. زنی بهنام فخرالسادات طباطبایی که درنجف متولد شد و بعد از همجواری با حرمامیرالمؤمنین علیهالسلام و بعد ازبستهشدن چشمانش،برای همیشه در کنار حضرت معصومه سلاما...علیها آرام گرفت.نویسنده در ایام جوانی دچار یک بیماری میشود.در سالهای شدتگرفتن بیماری، ناامیدانه به درگاه خدا التماس میکند تا دری را برایش بگشاید و این رنج را تمام کند. درهمان روزها وهفتهها بهطور اتفاقی با شهیدی آشنا میشودکه آن شهید عامل پیدایش و ظهور حلقههای مفقود زندگیاش میشود و از دل این روزهای تلخ و رنجآور دریچهای از نور به رویش باز میشود. ماجرای شگفتآور این آشنایی و اوج این قصه زمانی است که شهید به خواب مؤلف میرود ومزار مادرش را نشان میدهد. سمیه خردمند، نویسنده کتاب ام علاء، با پیدا کردن مزار مادر شهید و قدمزدن در خاطرات وی، غرق در شخصیت این مادر میشود.